۱۱ نشانه رایج افسردگی

۱۱ نشانه رایج افسردگی

۱۱ نشانه رایج افسردگی

Blog Article

افسردگی یک وضعیت پیچیده و اغلب خاموش است و علائم افسردگی می تواند به طرق مختلف ظاهر شود. نزدیک به 19 میلیون بزرگسال تنها در ایالات متحده با افسردگی شدید دست و پنجه نرم می کنند، با بیش از 280 میلیون نفر در سراسر جهان به طور مستقیم² طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی، افسردگی یکی از علل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است².


به دلیل انگ اطرافسلامت روانو تفاوت در نحوه تجربه افسردگی، علائم و نشانه های آن اغلب می تواند مورد توجه قرار نگیرد و درمان نشود. در نتیجه، مردم ممکن است در سکوت مبارزه کنند یا اقدامات شدیدی را برای یافتن آرامش انجام دهند.


در این پست وبلاگ، نگاه دقیق‌تری به برخی از نشانه‌های رایج افسردگی می‌اندازیم تا افراد بیشتری بتوانند حمایت مورد نیاز خود را دریافت کنند. با کمک حرفه ای، می توان علائم افسردگی را مدیریت کرد و علت اصلی را برای بهبود طولانی مدت درمان کرد.



تفاوت افسردگی و غم چیست؟


همه گاهی اوقات با غم و اندوه دست و پنجه نرم می کنند - این یک احساس انسانی معتبر است. به طور معمول، ما می توانیم غم و اندوه را به یک از دست دادن یا یک رویداد دردناک دیگر زندگی مرتبط کنیم.


افسردگی با غم و اندوه معمولی متفاوت است زیرا پایدار است. افسردگی می تواند تا حدی ناتوان کننده باشد که زندگی روزمره شما را مختل کند. در حالی که غم و اندوه معمولاً با گذشت زمان از بین می رود، افسردگی باقی می ماند و می تواند با محرک های خاص بدتر شود.


افسردگی به دلایل مختلفی می تواند به اشکال مختلف ظاهر شود. برای اینکه تحت تاثیر افسردگی قرار بگیرید، نیازی نیست که آسیب قابل توجهی یا یک رویداد تغییر دهنده زندگی را تجربه کنید. دانستن نشانه‌های افسردگی می‌تواند به افزایش آگاهی کمک کند تا شما یا یکی از نزدیکانتان بتوانید حمایت لازم برای بهبودی را دریافت کنید.



علائم رایج افسردگی


افسردگی چیزی بیش از احساس غم و اندوه دائمی است. بسیاری از علائم افسردگی هیچ ارتباطی با غم و اندوه ندارند. در اینجا برخی از علائم رایج افسردگی آورده شده است:



1. خلق و خوی مداوم پایین


طبیعی است که تغییراتی را در احساسات خود تجربه کنیم – بالاخره همه ما انسان هستیم. افسردگی شامل خلق و خوی ضعیفی است که می تواند همه چیز را مصرف کند. اگر خلق و خوی ضعیف شما با فعالیت هایی که قبلاً از آن لذت می بردید تغییری نکرده باشد، یا اگر خلق پایین شما بیش از شش تا هشت هفته طول بکشد، این می تواند نشانه افسردگی باشد.



2. بی علاقگی یا اجتناب از سرگرمی هایی که زمانی از آن لذت می بردید


فعالیت ها و تجربیات مورد علاقه ما بخش بزرگی از اینکه ما چه کسی هستیم و چگونه زندگی روزمره خود را پردازش می کنیم، است. وقتی علاقه‌مان را به چیزهایی که قبلاً برای ما شادی می‌آورد از دست می‌دهیم، این می‌تواند به طور قابل توجهی نشان‌دهنده چیزی عمیق‌تر از سطح باشد.


با افسردگی، ممکن است متوجه شوید که حواس‌تان پرت می‌شود و فعالیت‌هایی را که نیاز به تلاش کمتری دارند، اولویت‌بندی می‌کنند. از سوی دیگر، اگر به طور کامل هر چیزی را که نیاز به درگیری فیزیکی یا احساسی دارد کنار بگذارید، ممکن است احساس بهتری داشته باشید.



3. مشکل در تمرکز یا حافظه


به دلیل تأثیر آن بر مغز، بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی علائم از دست دادن حافظه یا مشکل در تمرکز را گزارش می کنند. این می تواند به این دلیل باشد که افسردگی بر هیپوکامپ و تمرکز بیش از حد مغز بر افکار و خاطرات منفی تأثیر می گذارد.


هنگامی که مغز شما دائماً با احساسات و افکار سنگین بیش از حد تحریک می شود، تمرکز بر کارهای فعلی یا ایجاد ارتباطات عاطفی مناسب با تجربیات روزمره ممکن است دشوار شود.



4. تغییرات قابل توجه در الگوی خوردن یا خوابیدن


تغییرات در اشتها برای افراد مبتلا به افسردگی رایج است. بسیاری از مردم یا برای سرکوب احساسات یا افزایش سروتونین از غذا استفاده می کنند. برخی دیگر گاهی از غذا احساس نارضایتی کامل می کنند یا انرژی کمی برای تهیه و مصرف یک وعده غذایی دارند.


به طور مشابه، پرخوابی یا کم خوابی می تواند از علائم افسردگی باشد. پرخوابی می تواند به دلیل افزایش احساسات مزاحم باشد که باعث خستگی شدید می شود، در حالی که کم خوابی می تواند ناشی از برانگیختگی بیش از حد و استرس باشد که منجر به اختلال در الگوهای خواب می شود.



5. کاهش خودمراقبتی


با احساس کم ارزش بودن یا افزایش بی تفاوتی، مراقبت از خود می تواند سخت تر و سخت تر شود. افرادی که با افسردگی دست و پنجه نرم می کنند ممکن است کارهای اولیه مراقبت از خود مانند خوردن، خوابیدن، دوش گرفتن یا مسواک زدن را فراموش کنند یا از آنها اجتناب کنند.


با گذشت زمان، این کارها می توانند شروع به انباشته شدن کنند و باعث بدتر شدن علائم افسردگی شوند و چرخه ای ایجاد کنند که شکستن آن دشوار است.



6. دردهای جسمی و مسائل بهداشتی اضافی


بسیاری از مردم تصور می‌کنند که افسردگی واقعاً بر احساسات تأثیر می‌گذارد، با این حال، موقعیت‌های زیادی وجود دارد که در آن حالت عاطفی و وضعیت فیزیکی شما می‌تواند بر یکدیگر تأثیر بگذارد.


به گفته NCBI، افسردگی و درد یک مسیر عصبی شیمیایی مشترک دارند. به همین دلیل است که افسردگی با افزایش درد مفاصل، درد اندام، کمردرد، مشکلات گوارشی، خستگی، تغییرات فعالیت روانی حرکتی و تغییرات اشتها مرتبط است.


این پیوند به قدری قوی است که افرادی که تعداد زیادی علائم فیزیکی را تجربه می‌کنند ممکن است نسبت به بیمارانی که فقط علائم جسمی کمی دارند بیشتر در معرض اختلال خلقی قرار بگیرند.


با گذشت زمان، کاهش علاقه به فعالیت‌ها و تغییر در الگوهای غذایی می‌تواند بر سلامت جسمانی تأثیر بگذارد که به نوبه خود بر وضعیت روانی شما تأثیر می‌گذارد.



7. احساس بدبینی یا ناامیدی


افسردگی می تواند نگاه مثبت به زندگی را بسیار دشوار کند و بر ارزش شخصی تأثیر منفی بگذارد. در نتیجه، فرد مبتلا به افسردگی ممکن است کناره گیری از افراد و فعالیت ها را تجربه کند.



8. افزایش تحریک پذیری یا عصبانیت


مبارزه با احساسات سنگین روز به روز می تواند بسیار خسته کننده باشد، بنابراین منطقی است که فردی که افسردگی را تجربه می کند ممکن است به مرور زمان تحریک پذیر و عصبانی شود. افسردگی اغلب می تواند مانند ابری باشد که همه چیز را از دریچه منفی فیلتر می کند و حفظ یک دیدگاه مثبت را به چالش می کشد.


در نتیجه، فرد مبتلا به افسردگی ممکن است با تنظیم احساسات خود به ویژه در موقعیت های استرس زا مبارزه کند. آنها ممکن است در هنگام مقابله با وزن روحی و جسمی این اختلال، ناخواسته به نزدیکان یا غریبه ها ضربه بزنند. آنها همچنین ممکن است اضطراب شدید یا خاطرات آسیب‌زای مکرر را تجربه کنند.



9. اختلالات همزمان


گاهی اوقات افراد مبتلا به افسردگی با دیگران مبارزه می کننداختلالات روانی همزمانمانند اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) یا اختلال مصرف مواد (SUD). آنها ممکن است با تحقیر شدید خود یا احساس گناه روبرو شوند که می تواند تا حالت درماندگی ادامه یابد.



10. مصرف مواد


کنار آمدن با احساسات به اندازه کافی دشوار است، بنابراین، به طور قابل درک، زمانی که این احساسات به طور مداوم سنگین تر هستند، ممکن است فردی به مکانیسم های مقابله ای به عنوان راه فرار روی آورد. در غیاب حمایت و راهبردهای مقابله ای سالم، ممکن است فردی برای بی حس کردن درد و کنترل احساسات شدید، خاطرات مزاحم یا امواج اضطراب به مواد یا الکل روی بیاورد.


این امر به ویژه برای افرادی که با بیش از یک اختلال سلامت روان مانند PTSD، اضطراب و افسردگی دست و پنجه نرم می کنند، صادق است.



11. افکار یا اقدام به خودکشی


افسردگی همیشه منجر به افکار خودکشی نمی شود، اما اغلب در شرایط شدیدتر چنین است.


داشتن افکار وسواسی یا مزاحم خودکشی نشانه جدی نیاز به کمک فوری بیشتر است. حتی اظهارات غیرمعمول تر در مورد مرگ را نباید ساده انگاشت.

Report this page